در این کتاب، پس از طرح مبانی چندفرهنگگرایی، رويکردهای متفاوت علیرضا مشایخی به این موضوع تبیین شده است. چندفرهنگگرایی در اندیشه و آثار او، بهسوی «مسئلهی حقیقت» راه میبَرَد. به باور او، صرفا از رهگذر ساختارهای چندمنطقی تفکر هنری میتوان به «حقیقت» نائل آمد و آن را کشف کرد. این اندیشه، امکان صورتبندی نوینی از چندفرهنگگرایی را در آثار او سبب شده است. توجه به «مسئلهی حقیقت» در اندیشه و آثار علیرضا مشایخی، به آغاز دورهی جدیدی منجر شده است که میتوان «خروج» از معیارهای از پیش تعیینشدهی «استتیک» را مهمترین دستآوَرد آن دانست. «صدا» در آثار این دوره، «اُبژهی فیزیکی»، «تِم» و «آتمسفِر» نیست بلکه حاملی از تاریخ، ترادیسیون و فرهنگهای متفاوت است، فارغ از تفکُّر سوبژکتیو به «آشکارگی» میرسد و «رویداد حقیقت» است؛ از اینرو آن را «دورهی مانیفست» نامیدهام. نقطهی آغاز این دوره «سمفُنیِ شمارهی ۹» اپوس ۲۰۱ است. اين «خروج» بهسمت ارائهی معیارهای نوينی گام برمیدارد که امکانی را برای ترسیم «موسیقی آينده» فراهم میآوَرَد.