اگر بداههنوازی را حداقل شامل اصول از پیشتعیینشدهای همچون مایه، تنالیته، تم، موتیف زمان، ریتم و غیره بدانیم که در مواجههی لحظهایِ نوازنده منبع الهام و خلق یک اثر میشود؛ رهگذری نامنتظر تابع این اصول هست و نیست، چرا که در این اثر، هر دو نوازنده با نگاه و تجربهای مشترک در فضاهای صوتی متفاوت، خود را در متنی دیگر قرار دادهاند و صدا در لحظه به صورت کاملاً بداهه، یعنی بدون هیچ پیششرطی مشخص، سعی در گفتگو و ایجاد بافت، فرم، رنگ و هارمونی خاصِ خود را دارد، چنانکه هرلحظه تنها در پاسخ به لحظهی قبل پیش میرود. اگرچه این گفتگو گاه تصویری از موسیقی ایران یا موسیقی کلاسیک غربی را در روندی سنتگونه پیش رو قرار میدهد، در نهایت بدون دلبستگی و ماندن در این فضا، فارغ از هرگونه قالبی در گسترهای دیگر بسط داده و رها میشود.