مهمترین تمایز «بداههسازی» از مقولهای که امروزه به عنوان «بداههپردازی» شناخته میشود، در ترکیب دو رویکرد ظاهرا ناهمگون، به فرایند خلق موسیقی نمود مییابد: از سویی، مجریان «بداههسازی»، اجرای شور و همایون خود را به دست اتفاق و حال لحظه نسپردهاند و آنچه میشنوید ــ به هدف ایجاد انسجام و یکپارچگی اثر ــ از قبل طرحریزی شده است، از سوی دیگر چنین رویکردی نقطهی مقابل بداهه نیست و منافاتی هم با سنت ندارد. طرحهای این دو اثر، نتیجهی ساعتها اجرای خصوصی بداههی پدیدآورندگان آنهاست، و نه حاصل تفکر انتزاعی یک آهنگساز قلم به دست. به عبارت دیگر این دو اثر حاصل چندین و چند آزمون بداهه و گزینشهای دقیق بهترین اجزای هر کدام از آنهاست؛ یک نوع آهنگسازی مبتنی بر بداهه.