سروا
- کد اثر : MCD-483
- سال انتشار : 1395
- سنتور: آریا محافظ
- تمبک: پدرام خاورزمینی
درباره اثر :
دربارهی این اثر، به قلم محمدرضا فیاض میخوانیم:«سنتورنوازی آريا از خصلت ممتاز ديگری هم برخوردار است که سبب میشود اين مجموعه، به خصوص قسمت شوشتری آن، از ساير نمونههای تکنوازی دستگاهی اين زمانه متمايز شود: قدرت روايتگری و توانايی نوعی داستان پردازی. اگرچه اظهار نظر درمورد خصوصيات روايتگرانهی موسيقی دستگاهی در دورهی قاجار تا حد ناممکن دشوار است، اما دستکم از دورهی «گلها» میتوان گرايش به نوعی روايتگری را در ساز برخی برجستهترين استادان اين دوره تعقيب کرد؛ تکنوازیهای عبادی، شهناز، کسايی و غيره، در متن زمانهای به شدت تحت تأثير ادبيات و با حسوحال رمانتيک که من فردی هنرمند مدام در آن میباليد و بالوپر میگرفت، داستانوارههای ماندگاری را پديد آوردهاند که حتی امروز هم از اقبال فراوانی برخوردارند. از اواخر دههی پنجاه و به خصوص در طول دههی شصت با ورود نيرومند نمايندگان مکتب حفظ و اشاعه به صحنه، به خصوص سه چهرهی نمايان آن يعنی مشکاتيان، عليزاده و لطفی، هم کيفيت داستانپردازی، و هم موضوع داستان تغيير کرد. نه فقط درونمايه، بلکه شيوهی داستانسرايی اين سه استاد بلندآوازه هم بسيار متمايز بوده است: در حالی که مشکاتيان و عليزاده با خلق چند قطعهی محوری، ابتدا ستونهای اصلی داستان را بنا میکردند و الباقی موسيقی عمدتاً عبارت بوده از نحوهی اتصال اين ستونها به يکديگر، لطفی بيشتر به يکدستی کلی و روند پيوستهی داستانوارهی خود در آميختگی با حس آنيت اجرا توجه نشان میداد. به علاوه اين سه تن، سه نوع شخصيت متفاوت، به تعبيری سه پِرسُنای متفاوت پديد آوردند که به خصوص به خاطر موفقيتشان، عملاً به الگوی شخصيت پردازی برای نسل بعد بدل شد. آريا محافظ با آنکه در نحوهی داستانسرايیاش بسيار تحت تأثير محمدرضا لطفی است، اما سرانجام موفق شده پِرسُنای متفاوتی را در صحنهی موسيقی ايران بپردازد؛ آريا نه يک سرمست شيدايی است، نه فريادوارهی جوانی و عصيان است، و نه يک قلندر خروشان. هنرمندی است سنجيدهگو که برکنار از هيجان و جوزدگیهای متعارف، به استحکام زمانبندی داستانش و تمرکز روی روند پيشبرد موضوعات آن میپردازد. پِرسُنای تازهوارد موسيقی دستگاهی طمأنينه و تأمل را مجسم میکند؛ وقار حتی در بیقرارانه ترين آرزومندیها.»