برگرفته از تفسیرها و نظریات دو استاد برجستهی پیانوی کلاسیک
آنتوان روبینشتاین و ترزا کارِنو
بههمراه مقدمههایی از جوزف بانووتز و برایان مان
مقدمههایی از دو نویسنده، جوزف بانووتز و برایان مان
از آنتون روبینشتاین به عنوان تنها رقیب جدی کنسرتی فرانس لیست و ترزا کارنو بهترین نوازندهی زن اواخر سدهی نوزدهم هدایایی غیرمنتظره به جا مانده بود که کماهمیت به نظر میرسیدند; یکی از ویژگیهای مهم در اجرای پیانو به نام «روح پیانو» یا همان هنر پدالگیری پیانو.
این دو با هم سنت و مکتبی را برای دنیای پیانو رقم زدند که عمیقاً نوازندهها را تاکنون تحت تأثیر قرار داده است. فرای همهی اینها، روش استفاده از پدال توسط آنها بسیار اهمیت دارد، نه فقط از دیدگاه تاریخی بلکه از این نظر که حتی نوازندههای ماهر امروزی نیز میتوانند روشهای آنها را در پدالگیری دنبال کنند. تکنیک پدالگیری روبینشتاین برگرفته است از نمونههایی از رپرتوآر بیشمار او که در سالهای ۱۸۸۵-۱۸۸۶ اجرا کرده است. اما مشاهدات کارنو ــ که به سبکی غیر آکادمیک و با بیانی گرم نگاشته شده است ــ از حساسیت او به رنگآمیزیهایی زیرکانه که با کمک لمس کلاویه و پدالگیری حاصل میشود پرده برمیدارد.